Sunday, July 18, 2010

به لطف خرداد

به لطف خرداد
یاد آن همه شور روز قبل از انتخابات افتادم و آن همه یاس و ناامیدی که فردای انتخابات ما را فرا گرفت همان درماندگی که ما را به هم رساند همان احساس دردمندی همان, ناتوانی که ما را به هم شناخت که درد مشترک بودیم و خسته از این همه دروغ از دیروز و فردا .
آنقدر سرخورده بودیم که حتی محافظه کارترینمان حاضر شد بگوید آری ما دیگر شما را نمی خواهیم . دست بند های سبزمان را می بستیم و به خیابان می رفتیم . دفعه اولم نبود سالها پیش در 18 تیر هم رفته بودم آن روزها هنوز دانشجو بودم . قبل تر هم ....
از حضورم در خیابان انتظار زیادی نداشتم می دانستم به سیاغ گذشته .  می دانستم حداکثر آن است که اگر حقیقت در پرده نماند به بهای زندانی شدن گروهی بر دیگران آشکار می شود. و زندان ها پر می شود از زندانیانی که فراموش می شوند تحقیر می گردند و محروم می مانند . اما زنده اند.
اما این بار در حماسه خرداد , فراموش شده ها , به خاطر بازگشتند . امید ها تا آنجا گسترده شد که شبکه های مجازی زیادی تشکیل شد . این بار به لطف خرداد , آقای خامنه ای دیکتاتوری تمام عیار شد . این بار به لطف خرداد نامه ها به خامنه ای نوشته شد نامه هایی که بی جواب نماند و نویسندگان نامه را به زندان فرستاد .
از لطف خردادچه بگویم که هرچه بگویم کم گفته ام . به لطف خرداد است که
می نویسم اگرچه نا امید.

چند طرح برای روحیه خودمان :
1- پوشیدن تیشرت های سبز : بیایید تیشرت سبز بپوشیم باور کنید اگر زیاد باشیم نمی توانند همه مان را بگیرند .
2-بیایید همه به خامنه ای نامه بزنیم به تعداد زیاد . و نفرتمان را از او اعلام کنیم . به نظرم خیلی جالب خواهد شد . بیایید به هر طریق ممکن اقتدارش را به چالش بکشیم .










Tuesday, July 13, 2010

اینجا ایران است

اینجا ایران است سرزمین امنیت از دست رفته
ساحل بزرگترین دریاچه جهان --سواحل جویبار
با تمام زیباییش  میان تلی از زباله رخ نمایی می کند. ساکن یکی از روستا های اطراف می گوید سالهست اینجا کثیف است راست می گوید حتی  ازسطل آشغال هیچگاه خبری نبوده ست . اگرچه ما مردم خود در این مسله مقصریم اما آیا هرگز مسولی تلاشی بری تمیزی این سواحل کرده است. از تمام گستره کمانی  ساحل سهم این مردم   قسمت حفاظت شده ای است به طول 20 متر و عمقی که آب را به سختی به کمرمی ساند .  این روز ها تمام مشکل مسولان این است که چطور مانع ازحضور مختلط آقاین و خانموها حتی محارم درآب شوند . اینجا بیشتر شبیه پیست موتو سواری است عموما جونها با موتور می آید و آرامش شما را بهم می زنند تاآنجا که گاه احساس نا امنی می کنید با دوستانمان اندکی از  آنان فاصله می گیریم اما لحضاتی بعد دوباره با موتور هایشان سر می رسند .


اینجا ایران است
سزمین امنیت شغلی ازدست رفته
عموما اینجا مردم  دو دسته اند خودیهایی که عموما در شرکت های دولتی و مخصوصا سپاه کار می کنندو غیر خودی هایی که در شرکت های خصوصی کار می کنند خودی ها عموما از وام های خوب و امکاناتی مثل مسکن برخوردارند .دولت عموما وانمود می کند که آنان از حقوق بالایی برخوردار نیستند اما عملا دریافتی های بالایی دارند . غیر خودی ها همانها هستند که برای تظاهرات درخواست مجوز می کنند . همانها که قبل از همه تحریم برآنان اثر می گزارد . و گاه حقوق ماهانشان تا چند ماه به تعویق می افتد .
توضیح : در دو سال گذشته شاهد ورشکستگی شرکتهای بزرگی در تهران بودم .


اینجا ایران است
سرزمین حزب الله و اللهی که متعلق به حزب الله است سخت از حزب خودش حمایت می کند . و از آنجا که مملکت متعلق به خودشان است می توانند تحت حمایت مامور مخصوص الله ( بخوانید میتی کمان) دیگر احزاب را از تیغ شمشیر بگزرانند و اینجا
میتی کمان لباس مخصوصی ( بخوانید مد)می پوشد که بسیار طرفدار دارد مهمترین قسمت این لباس چفیه نامیده می شود و پارچه مخصوصی است که دور گردن می پیچند . اینجا آزادی در حد مطلق وجود دارد البته برای حزب الله و اینجا مطمنا زندانی وجود ندارد البته برای حزب الله حتی اگر آدم بکشند . اینجا انتقاد هم وجود دارد که اگر سازنده باشد ( بخوانید چاپلوسی یا از طرف میتی کمان ) مورد عنایت میتی کمان قرار می گیرد و بسیار تبلیغ می شود و اگرغیر سازنده باشد آنگاه به شما می آمورند که چگونه سازنده انتقاد کنید . در آخرین اطلاعیه حزب الله از ملت خواسته است به دلیل کمبود زندان و بازجو جهت آموختن روش دقیق انتقاد تا اطلاع ثانوی از انتقاد غیر سازند بپرهیزید . اینجا عموما همه چیز زوج است مثل انتقادسازنده و غیر سازنده مثل خودی و غیر خودی ومثل مسلمان و غیر مسلمان مثل حزب الله و غیر حزب الله مثل ......

Tuesday, July 6, 2010

اینجا هنوز ایران است

...اینجا ایران است
...
اینجا مترو است تنها جایی که مردمانش از تحصیل کرده تا بی سواد پا به پای تکنولوژی آمده اند بعد از سوار شدن در مترو بلوتوث ها را به جستجو وا می دارند تا بلوتوث های دیگر را جستجو کند که با عکسهای سکسی زمان سریعتر می گذرد و گاه جهت نشان دادن ارادتشان به دیگران برایشان عکس می فرستند . شناگرانی هستند حریص که آب گیرشان نیاوده است عموما بادیدن صحنه هایی از این جنس آب از لب و دهانشان سرازیز می شود اما سخت آزادی های دیگران را زیر سوال می برند .
نه ازآن جهت که این کار را زشت می پندارند بلکه از آن جهت که این میان لذتی دست گیرشان نشده است .
عجیب است احوال این مردم . برای ارضا غرایزشان پای تماشای فیلم های خصوصی و عکس های بازیگران سینمایی می نشینند . و برای آنکه صحنه ای را از دست نداده باشند چشم ها را گرد می کنند وساعتی بعد به بررسی اخلاقی افراد می نشینند اگر خیلی منصف باشند به این بسنده می کنند که "کلفت مطبوعی بود" و گرنه ......
و چقدر مردم این جامعه به مردم فیلم DOGVILLE  می مانند .
.....
اینجا ایران است سرزمین دیکتاتوری آشکار


اگر موافقید در حمایت از آقای احمدی نجات درخواست مجوزی برای راهپیمایی کنیم که حتما به ما مجوز خواهند داد مستقیم به سمت مجلس برویم کلا تعطیلش کنیم من موندم چه زحمتیه بی خود . این نماینده ها اونجا نشستن کلی وقت تلف می کنند . ببینید اگر قانونی مخالف نظر شخص احمدی نژاد باشه از اعتبار ساقته و دیگه ابلاغ نمیشه . تازه رهبری حرفش در حکم قانونه و از اون هم که بگذریم نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در حکم قانون .دیگه چه کاریه . کلی هم صرفه جویی ارزی به همراه میاره - خود رهبری با احمدی جونش بشینن تصمیم بگبرن .
.....
دو روز پیش زید آبادی برای خیلی از ماها که نمی شناختیمش یک ساله شد . تولدت مبارک مرد بزرگ . دلم واسه مطالبت تنگ شده .
....
اینجا دانشگاه شهید بهشتی است
سال 78 - خوابگاه کوی دانشگاه - اتاق 47x ... از دانشگاه برگشتم اتاق . بوی بدی میاد اما کاملا آشناست دیگه داشت عادی می شد . یک سال پیش شروع کرد . این یک سال رو موندم شاید بتونم ترکش بدم . نشد . خیلی ناراحت شدم . رفتم پیش مسول بلوک خواستم برم یه اتاق دیگه . گفت کجا دوست داری بری . گفتم فرقی نداره فقط غریبه باشن . رفتم اتاق 54x . اولش خیلی خوب بود .
پرده تختم کشیده بود . دیدم بوی آشنایی میاد پرده رو کنار زدم درست فکر می کردم . خندم گرفت .


 بررسی های اولیه نشون میداد تعداد بیشماری از بچه های خوابگاه مواد مصرف می کردند این مخصوص دانشگاه ما نبود همه دانشگاه تهران اینطوری بودن .
از اون مهم تر کمیته انضباطی از موضوع اطلاع کامل داشت اما حرفی نمی زد .
.....









Thursday, July 1, 2010

چند حقیقت

بیایید حقیقت را بپذیریم بسیجی همین هموطنی است که عربده کشی می کند ناسزا می گوید . چرا از کلماتی مانند بسیجی نما استفاده می کنیم و بدین وسیله از حقیقت می گریزیم بسیجی هرچه که بود امروز چماق بدست سر کوچه ما ایستاده است .
سخنی با خاتمی :
 مرد بزرگ چرا همچنان از جملاتی این گونه استفاده می کنی که بعضی ها به رهبری جفا می کنند و اینگونه از رهبری حمایت می کنی . دوست عزیز رهبری هرگز اجازه نمی دهد کسی به حق او تجاوز کند که امروز کسانی در زندانند که تنها طلب حق خوبش می کردند . او مستبد تر از این حرفهاست .
شما دوست عزیز :
بیایید به خاتمی خامنه ای موسوی کروبی و رفسنجانی میل بزنیم و حرفهایمان را بزنیم . انتظار نتیجه خاصی نداریم اما بی گمان حرکت اجتماعی خوبی است لطفا خواسته ها را بدون توهین بنویسیم . اگر به تعداد زیاد انجام شود بی گمان بی اثر نیست بیایید در جنبش مجازیمان زنده باشیم .
بی گمان زمان انتقاد صریح از رهبری رسیده است . بی گمان باید به طور بسیار وسیع به این مسله پرداخت . بی گمان آقای میر حسین حق دارد در نوشتاری انتقادی به مسله رهبری بپردازد .
.......
اینجا ایران است اواخر دهه 70 .
رفته بود بوشهر رو دستش چفیه انداخته بود . خودش بود . اون روز خانم ها دستشو می بوسیدن و در محضر حضرت سلطان مشکلاتشان را می گفتند هنوز خوب یادم هست دهه 70 بود .(خامنه ای)
اینجا ایران است اواخر دهه 50
تصمیم گرفتن امام صداش کنن و به خاطر این طرح به خودشون می بالیدن به همین سادگی به مردی قداست بخشیدن که زمانی به خاطر تغییر ساعت به شاه اعتراض کرد .(حسن روحانی)
اینجا ایران است سراسر سیاه  . عزایی که کسی در آن عزاداری نکرد.
نخست وزیر مملکتی بود که هزاران نفر رو توی سال 67 بدون دادگاه صالحه کشت و اون سکوت کرد .و هنوز هم به خاطر سکوتش عذر خواهی نکرد .(میر حسین میر ما)
اینجا مجلس است
روی رای همه نماینده ها به خاطر حرف رهبر پا گذاشت تا مورد انتقاد قرار نگیره و حکم حکومتی را باب کرد و هنوز از این اشتباه عذر خواهی نکرد .(کروبی)
اینجا دانشگاه تهران است سال 78
18 تیر78 انقدر که باید از دانشجویان حمایت نکرد تا انجا که هنوز عده ای در زندان هستند . و هنوز هم حمایت کافی از میر حسین نمی کند (خاتمی)
.....
اینجا ایران است اوایل دهه 70
اوایل دهه 70 بود وسط عروسی اومدن  محکم زدن توی گوش داماد و همه تجهیزات موسیقی رو با خودشون بردن فقط به این جرم که عروس و داماد داشتن می رقصیدن می خواین آدرس بدم مازندران جویبار... . من هنوز بچه بودم و این سوال هنوز برام مونده که چرا؟


.......
 اینجا مترو است سرزمین مردان بیمار با نگاه هایی که نگاهی را نمی پایند بدنی را می جویند تا هوس های آویخته شان را تسلایی دهند
......
اینجا ایران است
اینجا از من دیگری خبری نیست هر چه هست من من است
.....
اینجا ایران است سرزمین آرزوهای بچگی حسرت بزرگی

 تونستی دنیا رو نجات بدی
.... خندید
....بگو خودتو تونستی نجات بدی