Tuesday, September 21, 2010

عزیز زهرا



روز -  درمانگاه
-- مامان اون بالا رو نگاه عزیز زهرا .
-- آره دخترم آره .
--خانم دکتر لطفا یه طوری بنویسین که پول ویزیت و دارو بیشتر از 1000 تومان نشه .


شب - خانه خانم دکتر
-- امروز فیش حقوق رو دادن یک مقدار منو جریمه کردن
-- چرا
-- تو جلسه قبلی از طرف بیمه تامین اجتماعی گفته بودن که کمتر دارو بنویسین ما هم گفتیم خوب اثر نمی کنه . در عوض هزینه دارویی که به نظرشون اضافه نوشیتم رو از ما کم کردن .
-- عیب نداره چرا ناراحتی
-- ناراحتیم از کسر حقوق نیست ناراحتیم از اینه که قیمت دارو هم بالاتر رفته دیگه با هزار تومن نمی تونه دارو بخره .


روز درمانگاه
-- خانم دکتر می خوام بچه دار شم
-- نمی شه آخه شما الان 45 سالتونه . تو که 3 تا داری یکی دیگه می خوای چکار
-- آخه احمدی  گفته نفری 1 میلیون میده


---این روز ها دست عزیز زهرا به خون بسیاری آغشته است این روزها عزیز زهرا جان می ستاند در بند می کشاند.این روز ها عزیز زهرا چهره واقعیش را می نمایاند .


--- باز هم خاتمی عزیز سخنرانی کرد و حساب رهبری  را از نیرو های خودسر جدا کرد و گفت این نیرو های خودسر روزی به رهبری هم حمله خواهد کرد .
---هاشمی بالاخره صفش را جدا کردو به صف رهبری پیوست  او کلکسیونی از نامه های کروبی دارد
---مردم اما گاه حتی جرات الله اکبر ندارند
---عماد الدین باقی اما همچنان در زندان است و من دلتنگ او




پی نوشت1 : بالا وسط دیواردر درمانگاه روستا عکس خامنه ای آویزان است
پی نوشت 2: داستان عین واقعیت است

Thursday, September 9, 2010

رهبرانی که از همراهانشان عقب افتاده اند


قبل از هر چیز باید گفت که رهبران جنبش را بزرگ می شماریم و از میر این جنبش به خاطر این همرایی بزرگ سپاس گذاریم


از آن جهت به این مبحث می پردازم که معتقدم کارهای بزرگ به دست مردان بزرگ انجام پذیر است و حداقل به رهبرانی بزرگ نیاز است زمانی طولانی سپری شد تا رهبران جنبش دیگر در نوشتارشان خمینی را منزه نپندارند  و به این نتیجه برسند که حساب آیت اله. خامنه. ای از چماقداران لباس شخصی جدا نیست . مدت ها پیش از آنکه رهبران جنش لب به سخن باز کنند همراهان جنبش به زبان بی زبانی بار ها و بار ها این مطالب را عنوان کرده بودند . کار ما سرانجام به آنجا رسید که همراهان بزرگ جنبش مانند آقای نوری زاد و بسیاری از بزرگان دیگر به انتقاد صریح از رهبری پرداختند اما از رهبران جنبش خبری نبود . حتی آقای خاتمی در سخنرانی های بسیاری حساب رهبری را از دیگران جدا می کرد .از این منظر باید از میر تشکر کرد که پیوسته سکوت کرد .  عموما همراهان جنبش انتظار داشتند که رهبران جنبش از شجاعت بیشتری برخوردار باشند چراکه بسیاری جان داد بودند و بسیاری دیگر در زندان بودند . به تدریج رهبران جنبش رشد کردند و سعی کردند وارد حریم ممنوعه خود شوند . اما سوالی همچنان وارد است ....

عموما تا کجا می توان به نام حفظ نظام مصامحه کاری کرد عموما تا کجا می توان  سکوت کرد عموما در این متن مرا با مصامحه کاری هایی ازآن دست که بر عهده یاران ولایت است کاری نیست حرف من با آنانی است که از یک سو خود را یار جنبش می شمارند و به جزب حداکثری اعتقاد دارند اما کوچکترین انحرافی را در شعارها نسبت به مفهوم مطلق هدف جنبش در ذهن خویش بر نمی تابند . روی سخن من با بزرگان است چون موسوی و کروبی و خاتمی .

آقای خاتمی در آخرین سخنرانی اش که قبل از روز قدس به بررسی این شعار پرداخت که یا فلسطین یا ایران شعار غلطی است .
درست است آقای خاتمی این شعار غلطی است اما کدام انسان آزاده ای را یافته ای که از مظلوم دفاع نکند یا خواهان عدم دفاع از او شود . اما آنچه در جنبش در برخورد با مسله فلسطین مطرح شد این حقیفت است که امروز ایرانی خود مظلوم است امروز فلسطین خود ایران است . آنچه ما انتظار داریم دغدغه این حقیقت است که کدام مهمتر است آنان که در زندان ایرانند یا اسراییل. هنوز از یاد نبرده ایم روز هایی که نمایندگان در مجلس تحسن کردند و رییس جمهور محبوب من از آنان حمایت نکرد . من این کار را مصامحه کاری می دانم .

چه هنگام آن زمان می رسد که با مردم صداقت داشته باشیم و گفتنی ها را بگوییم و قضاوت را به مردم بسپاریم آیا رهبران جنبش سبز که دولت فعلی را دروغگو می پندارند حقیفت را بی کم وکاست با مردم در میان گذاشته اند یا برایشان حفظ نظام مهمتر بوده است . اصولا این نظام بدون مردم چگونه وجود خواهد داشت آیا صدای آنان که در زندانندآنگونه که باید  شنیده شده است ؟.

بسیاری در زندانند و بالخره آقا فیلش یاد هندوستان کرد  و سخن از جذب حداکثری به میان آورد . جوک زیبایی بود